اسم نوشته علی

سایت ویواکس


اسم نوشته علی



کافه آن روز فقط جای من و او شده بود

شیر رام ِ نگه حضرت آهو شده بود...

رویِ میزی که پر از حسرتِ بی اویی بود

دست در دست خودش کرد، چه کمرویی بود

قهوه ای ریخت بنوشد که فقط گوش کند

وعده این بود ببیند، و فراموش کند

شعر میخواندم و هر بار سرش خم میشد

بغض میکردم و هر دفعه نفس کم میشد

بغض میخورد مرا، باز فرو میدادم

خودخوری کردم از آن حرص که او میدادم

منتظر بود که این شعر به جایی برسد

از من ِمنتظر مرگ صدایی برسد...

شعر میخواندم و هی بغض فرومیخوردم،

چشم می بستم و می دیدم و هی میمردم...


#امیرحسین_اثناعشری